مشاوره رایگان

این خواهران شغل رویایی خود را رها کردند تا عشق خود به dumpling را دنبال کنند

5.0| از 1 نظر

Hannah و Marian فراز و نشیب های سال نخست فعالیت خود در کسب و کار را بیان می کنند.

این خواهران شغل رویایی خود را رها کردند تا عشق خود به dumpling را دنبال کنند

5 سال پیش یعنی در ماه جولای، Hannah و Marian گام بزرگی برداشته و نخستین فروشگاه Mimi Cheng خود را در نیویورک پایه گذاری کردند.

این دو تصمیم گرفتند تا رستورانی را افتتاح کنند که به کوکی های تایوانی مورد علاقه و در حال رشد آن ها یعنی dumpling اختصاص داشته باشد. آن ها دریافتند که اگر گرسنه هستند و تمایل به خوردن این کوکی ها دارند و نمی توانند آن ها را پیدا کنند، دیگران ممکن است در حل این مشکل بتوانند به آن ها کمک کنند.

اما والدین ایشان هیجان زیادی برای انجام این کار نداشتند. آن ها در مصاحبه ای به Entrepreneur گفتند که والدینشان از اینکه می دیدند دخترانشان در حال رها کردن شغل خود می باشند و می خواهند وارد دنیای آشپزی شوند که سرشار از عدم قطعیت است بسیار وحشت داشتند. Hannah به عنوان VP در JPMorgan Chase فعالیت می کرد و Marian مدیر حسابداری برند Burberry بود.

هردوی شما شغل رویایی خود را دارید، برای رسیدن به آن سخت تلاش کرده اید، و حالا می خواهید برای باز کردن یک رستوران آن را رها کنید؟ Hannah گفته والدینش را به یاد آورد. اما آن ها با اعتقاد به مسیر خود، پیش رفتند و رستوران خود یعنی Mimi Cheng را راه اندازی کردند.

پس از حدود یک سال، وقتی که والدینشان مشاهده کردند که دخترانشان جدی هستند و به کسب و کار خود متعهد هستند، آن ها نیز به دخترانشان پیوستند.

منحنی یادگیری

پس از متقاعد کردن خانواده، مانع بزرگ بعدی، بالاتر رفتن از شیب تند یادگیری بود که این خواهران برای اداره و راه اندازی کسب و کار واقعی خود به آن نیاز داشتند. به گفته آن ها، حدود سه سال طول کشید تا این مسیر را طی کنند و موفق به به افتتاح دومین شعبه خود در Nolita در سال 2016 شوند.

این خواهران شغل رویایی خود را رها کردند تا عشق خود به dumpling را دنبال کنند

این خواهران اکنون هر دو شعبه را مدیریت کرده و تیمی متشکل از 40 نفر دارند، اما می گویند هنوز هم شگفتی ها و چالش های جدیدی برای مواجهه وجود دارد. Mariam می گوید: زمانیکه در حال افتتاح شعبه دوم خود بودیم، مانند این بود که یک نوزاد داشته باشیم و باید توجه زیادی را صرف او بکنیم، بنابراین باید تلاش می کردیم تا هر دو تیم را در تعادل نگه داریم. زمانیکه در حال افتتاح شعبه اول خود بودیم، تلاش کردیم تا از دیگر رستوران ها و فعالان صنعت، در خصوص قراردادها، گواهینامه ها و امتیازها درس بگیریم. همه می گفتند که مدیریت و نحوه برخورد با یک شهر و داشتن کارمندان متعدد، یک کابوس خواهد بود، اما شما مجبور هستید تا از این مسیر عبور کنید و دریابید که نکات ظریف کار کدام ها هستند.

در طول مسیر خواهران می دانستند که نمی توانند این کار را به تنهایی انجام دهند، چون تجربه کافی در حوزه رستوران داری نداشتند. بنابراین با یکی از سازمان ها همکاری کردند، NYC new business acceleration team ( NBAT ) ابتکار عمل را در دست داشته و به رستوران های جدید التاسیس و بارها کمک می کرد تا اداره کسب و کار خود را به خوبی انجام دهند. قبل از راه اندازی کسب و کار خودشان، این دو خواهر قدری از شغل خود فاصله گرفتند و به تیم آشپزی Sweetgreen در نیویورک پیوستند.

آغاز به کار

این خواهران می گویند که یکی از بزرگترین چالش های اولیه آغاز به کار در نخستین شعبه، روشن نگه داشتن تمام چراغ ها بود.

برنامه آن ها افتتاح شعبه در ماه می 2014 بود اما در ماه جولای آماده افتتاح شد. دلیل آن چه بود؟ نبود برق کافی برای روشن نگه داشتن تمام وسایل الکترونیکی. انتظار آن ها برای دریافت حجم کافی برق، از هفته ها به ماه ها طول کشید. آن ها خسته بودند. اما کمک رسید: انجمن رستوران های همکارشان، به آن ها توصیه کردند تا این بازی را با برقراری ارتباط با نمایندگان محلی خود به پایان برسانند، آن ها توانستند این دو خواهر را به Con Edison متصل کنند و برق لازم را تامین کنند.

این خواهران شغل رویایی خود را رها کردند تا عشق خود به dumpling را دنبال کنند

آن ها به یاد می آورند که در روزهای منتهی به روز افتتاحیه، خواب برایشان معنایی نداشت. همچنین مزایایی را که ارائه تیزر در نیویورک تایمز در روز قبل از افتتاحیه برایشان به همراه داشت را به خاطر می آورند.

Hannah به یاد می آورد که همه چیز بسیار هیجان انگیز بود. اما ما دقیقا نمی دانستیم که معنای این هیجان چیست. معنای این هیجان حضور صدها نفر در پشت در رستوران در روز افتتاحیه بود. بسیار شگفت انگیز و در عین حال دلهره آور بود. ما نمی توانستیم با سرعت زیاد، تعداد زیادی dumpling پخت کنیم. در واقع مجبور بودیم تا در اواسط روز رستوران را تعطیل کنیم، چرا که می دانستیم که با نزدیک شدن به شب افراد بیشتری نیز به رستوران خواهند آمد.

به خودمان گفتیم، اگر فروش خود را در این قیمت، نگه داریم، قبل از اینکه افراد کوکی های ما را ببینند، موجودی مان تمام خواهد شد. بنابراین مجبور  می شدیم تا اواسط روز رستوران را تعطیل کنیم. ما از افرادی که پس از روز اول نیز همچنان به رستوران ما مراجعه کردند بسیار سپاسگذریم. آن تجربه بسیار خوبی بود و اصلا مطابق با انتظارات ما نبود.

دستیابی به ثبات

اکنون، خواهران می گویند که توصیه مهم آن ها به کارآفرینانی که در مراحل ابتدایی کار خود احساس دلسردی می کنند این است که به ندای درونی خود گوش فرا دهند و سپس با احتیاط ایده خود را پیگیری کنند. مهم نیست چه توصیه ای از سیستم پشتیبانی خود می شنوید و یا دیگر افراد چه اعتقادی دارند.

این چیزی است که شما نمی توانید اندیشیدن در مورد آن را متوقف کنید، شما باید دریابید که این افراد از دیدگاه خود به مسائل نگاه می کنند. هیچ کس با کفش شما، تجربه شما و رویا و اشتیاق شما حرکت نمی کند. بنابراین هیچ کس نمی تواند در مورد کار شما صحبت کند.

شما همچنین باید دریابید که آن ها نگران شما هستند اما از دیدگاه خود سخن می گویند. ما با افراد بسیاری روبرو بودیم که به ما می گفتند کار رستوران را شروع نکنید، شما ایده ای در مورد این کار ندارید. همه این نکات صحیح هستند اما در پایان روز، چیزی وجود داشت که ما نمی توانستیم فکر کردن در مورد آن را متوقف کنیم. من خوشحالم که ما این کار را بدون دانش کافی انجام دادیم چرا که می توانست کار دلهره آوری بباشد.

این دیدگاه آن ها در مورد استخدام نیرو نیز صادق بود. آن ها به دنبال این نبودند که افرادی را استخدام کنند که سابقه 2 تا 5 ساله کار در رستوران را داشته باشند. برخی از اعضای تیم ما تجربه ای در حوزه صنعت غذا ندارند اما ما به آن ها این شانس را دادیم تا بتوانند سریعا مطالبی آموخته و مسئولیت های بزرگی را به دست بیاورند. چون هر فردی باید از جایی شروع کند.

خواهران می گویند که تجربه شراکت آن ها بسیار خوب بوده است چرا که هر یک دارای مهارت های متفاوتی هستند. Hannah غالبا بر برنامه ریزی، امور مالی و پرداخت ها تمرکز می کند. Marian بر نوآوری و سفارش گیری تمرکز دارد. آن ها به همین دلیل توانسته اند کسب و کار خود را روزبه روز توسعه دهند.

مهمترین چیز از دید آن ها اعتماد مطلق است.

Hannah می گوید: من به همه خواهر و بردارها توصیه نمی کنم که با هم کار کنند، چرا که بستگی به نوع ارتباطاتی دارد که با هم دارید. ما هرگز رابطه رقابتی با هم نداشته ایم و همیشه در یک تیم بوده ایم.

به همین دلیل و به این دلیل که خواهر هستیم، ذاتا به یکدیگر اعتماد داریم. ما همیشه می دانیم که بهترین فرد را در کنار خود داریم. به گمان من وقتی که شما کسب و کاری را با فردی آغاز می کنید، دشوارترین کار که یافتن شریک تجاری قابل اعتماد است را انتخاب کرده اید.

ممکن است از این مطالب خوشتان بیاید



نظر خود را بنویسید

ارسال نظر

فتح الله زاده

فتح الله زاده | 9/29/2021 3:51:20 PM

عجب سرگذشتی بود. خیلی ممنون که این مورادو برای بالابردن اعتماد به نفسمون میذارین