11 ویژگی شخصیتی بد که می تواند به بهای کسب و کار شما تمام شود
اگر دو کسب و کار تا حد زیادی مشابه یکدیگر باشند، چرا باید فردی برای مجموعه ای کار کند یا از آن خرید کند که توسط یک احمق اداره می شود؟
ممکن است شما شگفت آورترین و خلاقانه ترین ایده ها را در ذهن داشته باشید، اما اگر شخصیت سمی داشته باشید که وفادارترین مشتریان و کوشاترین کارمندان را نیز از شما می راند، در این صورت شما یک تنه در حال ایجاد هزینه برای زمان و پول کسب و کار خود هستید.
به عنوان مدیر یا رهبر کسب و کار خود، درک این نکته بسیار مهم است که شما در حال تاثیرگذاری بر شرکت خود هستید، تاثیری که می تواند به ارتقا یا شکست کسب و کار شما منجر شود. بخش بزرگی از این تاثیر، از نحوه برقراری ارتباط و تعامل با دیگران ناشی می شود. آیا شما در حال طرح ریزی صفات مثبتی هستید که دیگران را ملزم به کار کردن برای ارتقای شرکت شما می کند... یا آن ها را وادار به کار کردن برای یافتن شغل جدیدی می کند؟
نگاه عمیقی به صفات و ویژگی های شخصیتی خود بیندازید. آیا آسیب شما به دیگران بیش از خوبی های شماست؟ اگر فکر می کنید که هر یک از 11 ویژگی شخصیتی سمی زیر را در خود دارید، باید بدانید که زمان تغییرات جدی فرا رسیده است.
1-هوش عاطفی پایین
به طور خلاصه، داشتن هوش عاطفی یا EQ پایین، سمی برای کسب و کار محسوب می شود چرا که بر تمام افرادی که در تماس با شما هستند، تاثیر می گذارد. EQ غالبا به اندازه IQ ( بهره هوشی ) فرد دارای اهمیت می باشد. EQ به فرد کمک می کند تا قادر به درک دیگران بوده و عوامل محرک در آن ها را تشخیص دهد. داشتن EQ قوی، شرط لازم برای همکاری با یک گروه و ایجاد حس همدلی در محیط کار می باشد.
EQ پایین منجر به ضعف در مهارت های ارتباطی می شود. این ضعف، تا حد زیادی به شما آسیب رسانده و سبب می شود که دیگران کمتر به شما اعتماد کنند. زمانیکه شما هوش عاطفی مناسبی داشته باشید، از عواطف خود و همچنین احساسات و نیازهای اطرافیان خود مطلع می شوید. داشتن EQ بالا، در مدیریت موقعیت ها و ارتباطات اجتماعی به شما کمک کرده و شما را قادر می سازد تا عواطف خود را بر این اساس تنظیم کنید.
2- گوشه و کنایه های طولانی مدت
گاهی، قدری گوشه زنی می تواند سرگرم کننده باشد. اما اگر شما عادت به شلیک نظرات طعنه آمیز به دیگران دارید، ناخواسته در حال ایجاد محیط شغلی سمی هستید. این امر به ویژه زمانی صادق است که تمام هوش و حواس خود را صرف تحقیر کردن دیگران کرده و یا از غیبت کردن نزد زیردستان خود لذت می برید.
اگر گمان می کنید که نظرات طعنه آمیزتان نقطه قوت شما بوده و یا شما را باهوش جلوه می دهد، دوباره به این نکته بیندیشید. انتقاد، از شما شخصیتی تلخ، عصبانی و مغرور می سازد. سعی کنید با دیگران خوب باشید. در برخورد با تمام افراد حدی از ادب و احترام را رعایت کنید. در برابر تمایل خود برای سرزنش کردن دیگران مقاومت کرده و یا از طنزهای کلامی خطاب به دیگر افراد، برای ایجاد خنده استفاده کنید.
3- عدم انعطاف پذیری
توانایی فی البداهه سخن گفتن و گشاده بودن نسبت به پیشنهادات و نظرات دیگران، برای کسب توانایی سازگاری با تغییرات ناخواسته در هر کسب و کاری ضروری می باشد. زمانیکه در اندیشه ها و تصمیم گیری خود، بیش از حد سفت و محکم باشید، ناخواسته در حال محدود کردن گزینه های خود بوده و از اتخاذ تطابق سریع در مواقع لازم، ناتوان خواهید بود - و این امر، به صورت ناخوشایندی کسب و کار شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
بله، برنامه ریزی و طرح بندی از اجزای ضروری هر کسب و کاری هستند، اما در عین حال نیاز به سنجش اهمیت تبعیت از استراتژی یا شیوه ای خاص در برابر آنچه که با تمرکز صرف بر راه حل های خود به دست خواهید آورد ( یا از دست خواهید داد ) نیز وجود دارد. هر شرکت موفقی، گاهی نیاز به تجربه انعطاف پذیری و یافتن راه های خلاقانه در موقعیت های پیش بینی نشده دارد. تلاش کنید که بخشی از راه حل باشید نه بخشی از مشکل.
4- عدم به پایان رساندن کارها
وعده های عمل نشده و رهبری بدون منطق، اعتبار شما را نزد افرادی که با آن ها کار می کنید، کاهش می دهد. اگر خواهان حفظ تاثیرگذاری خود و به دست آوردن احترام نزد دیگران هستید، لازم است که به پایان رساندن کارها و پیگیری پس از انجام کار را یاد بگیرید.
این امر به معنای قابل اطمینان بودن، تا آخر گوش دادن به سخنان دیگران و داشتن عملکرد یکپارچه می باشد. اگر بیان می کنید که قصد انجام کاری را دارید، آن را انجام دهید و مهمتر از همه اینکه برای ایجاد اعتماد و احترام متقابل با همکاران، کارمندان، مشتریان و مصرف کنندگان تلاش کنید. افراد اطراف خود را حمایت کرده و برای آن ها ارزش قائل شوید. در این صورت طرفداران وفاداری را برای خود و کسب و کارتان به دست خواهید آورد.
5- بی صبری
موفقیت یا شکست یک کسب و کار، اغلب بر پایه زمان بندی قرار دارد- آگاهی از زمان خیز برداشتن، زمان عقب کشیدن و زمان تحلیل و بررسی گزینه ها. اما اتخاذ این تصمیم ها، نیازمند توانایی گام رو به عقب برداشتن و داشتن صبر لازم برای اندیشیدن به اهداف بزرگتر می باشد.
کسب و کار، هنر ایجاد تعادل بین زمان حمله و احتیاط کردن است. بی صبری، می تواند منجر به تصمیمات عجولانه ای شود که شما را در موقعیت بدی گرفتار می کند. مصمم و مشتاق بودن چیز خوبی است، اما اتخاذ تصمیمات نسنجیده و شتابزده خوب نیست.
6- کنترل های وسواس گونه
ما اغلب فرض می کنیم که موفق ترین افراد در کسب و کار، افرادی هستند که تمام تخم مرغ های خود را در یک سبد قرار می دهند – برنامه بسیار دقیقی داشته و دقیقا می دانند که تا رقم اعشار مبالغ، در کجا صرف می شود. اما اگر همه چیز به صورت عالی ردیف شود، شما تنها به خود اجازه میدهید که فاصله ای تا پایان آن لیست را مشاهده نمایید. هر چیزی ماورای این محاسبات یا نتیجه گیری ها، فراتر از شما و کنترل شماست و این امر می تواند به شکست شما منجر شود.
داشتن کنترل وسواس گونه، توانایی شما در اتخاذ تصمیمات سریع را کاهش می دهد. شما به راحتی ممکن است غرق در کمال گرایی خود شده و هنگامیکه امور طبق برنامه پیش نمی روند، ناامید و مایوس شوید. اما اگر به جای تلاش برای کنترل همه چیز، امور پیش بینی ناپذیر را بپذیرید چه؟ این کار را امتحان کنید و ببینید که آزادی در این است که به امور اجازه پیش رفتن بدهید.
7- نداشتن همدردی
هر فردی ممکن است گاهی اوقات احساس بدبینی به دیگران داشته باشد، اما افرادی که اساسا فاقد همدلی هستند یا در نشان دادن دلسوزی خود به دیگران دچار مشکل هستند، مشاهده خواهند کرد که این نگرش سمی در حال فراگرفتن محیط اطراف آن هاست. بدبین بودن به فرد حالت تدافعی داده و شما را عصبانی جلوه می دهد. همدردی به افراد کمک می کند که حس مرتبط بودن با هم و درک شدن داشته باشند. ما طبیعتا به سوی افرادی کشیده می شویم که حمایت کننده بوده و بازگوپذیر به نظر می رسند.
با نشان دادن دقت و درک خود نسبت به کارهای دیگران، فضای حمایتگرانه ای ایجاد می شود که افراد در آن وارد می شوند. همدردی و توجه به دیگران، به دیگر افراد احساس ارزشمندی داده، مشتریان را متمایل به وفاداری و کارمندان را متمایل به سخت کوشی می کند. بنابراین، زمانیکه احساس می کنید حس بدبینی در شما به وجود آمده است، به یاد بیاورید که نشان دادن بعد انسانی و نشان دادن توجه خود به افراد نیز می تواند سودمند باشد.
8- کوته بین بودن
افراد کوته بین، تمایل دارند انگشت اشاره را به سوی دیگر افراد گرفته و مسئولیت انجام اشتباه کارها را نپذیرند. آن ها بر این باورند که پاسخ همه چیز را می دانند، بنابراین تمایلی به گوش دادن به سخنان دیگران ندارند.
مهم نیست که شما تا چه حد به نظر خود یقین دارید، باید مطمئن شوید که سخنان دیگران را می شنوید. حتی اگر مسیر انتخابی شما بهترین هم باشد، زمانی رهبر بهتری خواهید شد و کسب و کارتان رشد خواهد کرد که آماده شنیدن دیدگاه ها و پیشنهادات دیگران باشید. تلاش کنید که تا حد امکان روشنفکر باشید. این روش ممکن است به خود شما آسیب برساند، اما دیدگاه کلی کسب و کار شما را ترقی خواهد داد. اجازه ندهید که یک نگرش کوته فکرانه یا لجوجانه، شما را از شنیدن ایده های خارج از چهارچوب و اتخاذ تصمیم های خوب باز دارد.
9- گله و شکایت مداوم
هیچ کس بدبینی را دوست ندارد. اگر شما همواره در حال اعتراض هستید، نه تنها به افراد اجازه وارد شدن به فضای کسب و کارتان را نمی دهید، خود نیز غیر مولد بوده و اطرافیان را نیز به سمت غیر مولد بودن سوق می دهید. علاوه بر این، یک غر غروی همیشگی به نظر می آیید.
اگر تمام انرژی خود را صرف غر و لند و اظهار تاسف می کنید، نوعی طرز فکر منفی را در خود تقویت کرده و هر فرد دیگر را نیز پس می زنید. بنابراین به تناوب بیان جملات منفی از سوی خود توجه کنید.
10- مدیریت توام با ترس
آیا شما مدیری از نوع "حرف، حرف خودمه" هستید؟ این نوع طرز فکر، قطعا برای کسب و کار سمی می باشد. بسیاری از رهبران از شیوه هایی مبتنی بر ترس برای کنترل دیگران استفاده می کنند و نمی دانند که در حال انجام چه کاری هستند. این ها مدیرانی هستند که یک چوب بزرگ برداشته و همگان را در حاشیه نگه می دارند. آن ها از تهدیدها و تاکتیک های ترس آور برای اجبار دیگران به انجام کار مد نظر خود استفاده می کنند.
مدیریت توام با ترس، نوعی فرهنگ بر اساس شک و تردید را ایجاد می کند که در آن هیچ کس خواهان پذیرش اشتباه، بیان عدم موافقت خود و دیگر ایده های جدید نمی باشد. تمام این رفتارها از ترس طرد شدن یا مورد مواخذه واقع شدن صورت می گیرد. شرکت های موفق، تلاش می کنند فضایی سالم، شاد و خلاقانه داشته باشند که در آن کارهای خوبی انجام شده و کسب و کار قوی ساخته می شود.
11- خودشیفتگی
افراد خود شیفته برای کسب و کار زیانی ندارند چرا که خود بزرگ شده آن ها، ایشان را از شنیدن نظرات متناقض افراد، باز می دارد. اگر شما همفکر با تفکر آن ها نباشید، تمایلی به شنیدن نظرات شما نخواهند داشت. آن ها کاملا متمرکز بر خود هستند. اگر شما نیز این گونه هستید، این مطلب می تواند زنگ بیدار باشی برایتان باشد.
شیوه های مبتنی بر خود شما، نه تنها فرصت بیان ایده های احتمالا الهام بخش را به دیگران نمی دهد، بلکه به سازمان نیز صدمه زده و افرادی که با شما کار می کنند را ناامید می کند. تلاش کنید که در هر زمان به ایده های دیگران فکر کنید. در این صورت حرفه و کسب و کارتان از شما سپاسگذار خواهند بود.
ممکن است از این مطالب خوشتان بیاید