مشاوره رایگان

پس از یک تراژدی خانوادگی، بالاخره یاد گرفتم که چطور بین زندگی و کارم تعادل برقرار کنم

4.0| از 1 نظر

Jung Lee، موسس شرکت طراحی و تولید رویداد Fete، درباره لحظاتی می گوید که یاد گرفته است تا یک سیستم حمایتی قدرتمندتر را ایجاد کند.

پس از یک تراژدی خانوادگی، بالاخره یاد گرفتم که چطور بین زندگی و کارم تعادل برقرار کنم

زمانیکه شما یک کارآفرین هستید، کسب و کارتان به زندگی شما تبدیل می شود. اما این تمام زندگی شما نیست. خانواده و دوستانتان نیز در این مجموعه قرار دارند. شما تنها یک زندگی برای زندگی کردن دارید و مهم است که این نکته را به یاد داشته باشید، اما فراموش کردن اهمیت این نکته نیز به سادگی اتفاق میفتد.

در بهار سال 2009، شرکت Fete، کسب و کار من در حوزه برنامه ریزی و تولید جشن عروسی و رویداد، رشد سریعی را پشت سر می گذاشت. من در حال کار کردن بر روی یکی از بزرگترین تولیدات حرفه ای خود بودم: یک مراسم بارمیتزوا برای یکی از مهم ترین و ثروتمندترین خانواده های نیویورک. این مراسم چندین روز به طول می انجامید و نزدیک به 800 مهمان به آن دعوت شده بودند. ما باید تمام کارها را انجام می دادیم – کارهای مربوط به اسکان موقت، اطمینان یافتن از اینکه تمام غذاها بر طبق شریعت یهود تهیه شده باشند و ایجاد یک تجربه به یادماندنی سفارشی. فشار وحشتناکی بر روی ما قرار داشت.

در همان زمان، خواهر شوهرم در حال مبارزه با سرطان بود. من او را از 16 سالگی می شناختم. او از آن زمان دوست دختر برادر بزرگ من و عشق زندگی او بود. زمانیکه آن ها ازدواج کردند، من ساقدوش او بودم. بیماری او یک سال قبل از آغاز به کار من بر روی مراسم بارمیتزوا تشخیص داده شده بود، اما اکنون که من درگیر انجام این پروژه بودم، او به شدت بیمار بود.

من قصد داشتم به ملاقات او بروم، اما احساس می کردم که مجبورم در محیط کار بمانم. تیم ما متشکل از نزدیک به 70 نفر بود اما من فقط یک طراح در بین کارکنان داشتم. این شرایط مرا مجبور می کرد تا مسئولیت هر تصمیم کوچک و جزئی را بر عهده بگیرم. در روزهای منتهی به رویداد، من 19 ساعت در روز کار می کردم.

یکی از نقاط قوت من ( که در عین حال یک نقطه ضعف نیز می باشد ) این است که زمانیکه بر چیزی تمرکز کنم، به هیچ چیز دیگری اجازه دخالت نمی دهم. در مورد این رویداد نیز همین کار را انجام دادم. زمانیکه رویداد به پایان رسید، سریع به بیمارستان رفتم، چند روز بعد خواهر شوهرم از دنیا رفت. آرزو می کردم که زمان بیشتری را قبل از مرگش با او گذرانده بودم. همیشه به این جهت پشیمان و ناراحت هستم و تا به امروز این قضیه مرا آزار می دهد.

این تجربه، سبب شد که دریابم من بهترین سرمایه گذاری را در کسب وکار خود انجام نداده ام. من تمام چیزهایی که در اختیار داشتم را صرف مشتری کرده بودم، صرف نیازها و انتظارات او. این کار بدین معناست که من همواره در حال انجام دادن بوده ام و نه ساختن. به جای اولویت بندی استخدام، آموزش و توسعه یک تیم قوی، من 100 درصد حواس خود را صرف مشتریان کرده و مدیریت هر چیز را خودم انجام می دادم. همانند رشد بسیاری از کسب و کارها، این توسعه نیز کنار کشیدن را برای من غیر ممکن ساخته بود، من تیم با تجربه ای در اختیار نداشتم که در انجام کارها به من کمک کنند. این یک زنگ بیدار باش برای من بود. من باید سازمانی قوی و صعود پذیر ایجاد می کردم.

سازگار نمودن کسب و کار و ایجاد راه هایی برای مقابله با این موقعیت، برای من زمان بر بود. ابتدا اقدام به استخدام افراد ارشدی با تجربه کاری بالا کردم، اما به زودی دریافتم که این اقدام کارساز نیست. من باید به دنبال نوع خاصی از افراد می گشتم – فردی که نسبت به ماموریت ما توجه کافی داشته باشد حتی اگر تجربه کاری لازم را هم نداشته باشد. من همواره می توانستم آنچه که لازم است را در مورد کسب و کار به آن ها آموزش بدهم، اما نمی توانستم هوشمندی و شور و اشتیاق را به آن ها بیاموزم.

اکنون تیمی دارم که کاملا قابل اعتماد من است. من همچنان نخستین فردی هستم که با مشتریان ملاقات می کنم و باید همان چهره ای باشم که آن ها به دنبالش هستند، اما کارکنان شگفت انگیز من قادر به راهنمایی پروژه های خود هستند. این شرایط به من امکان می دهد تا تمام زندگی خود را صرف Fete نکنم و کسب و کار رجیستری دیگری را نیز با عنوان Slowdance راه اندازی کنم.

من همچنان برای ایجاد تعادل بین کار وزندگی شخصی، با چالش هایی مواجه هستم، اما اکنون عملکرد بهتری دارم. اگر بیش از حد کار می کنم، سعی می کنم زمانی را استراحت کنم. من یاد گرفته ام که شاید توسعه استعدادها زمان بر باشد، اما همواره برای یک کسب و کار سودمند خواهد بود. این کار همانند پس انداز کردن پول برای آینده است – و به شما این امکان را می دهد تا بر چیزهایی تمرکز کنید که واقعا حائز اهمیت هستند.

ممکن است از این مطالب خوشتان بیاید



نظر خود را بنویسید

ارسال نظر

ریحانه زاهدی

ریحانه زاهدی | 11/1/2021 11:53:04 AM

داستان زندگی شخصیتای موفق الگوی خوبیه برامون. ممنون