نادیده گرفتن و یا ترس از تغییر برای کسب و کار شما بسیار مضر است
وضعیت موجود را مدیریت کنید و یا اختلال به وجود آمده را رهبری کنید
من از تغییر بیزارم. من خواهان راحتی و رضایت خاطری هستم که از داشتن وضعیت موفقیت آمیز به دست می آید. مسئله اینجاست که داشتن وضعیت توام با موفقیت در حال حاضر، صرفا در مورد اکنون می باشد.
متاسفانه تضمینی وجود ندارد که شرایط کنونی در آینده هم پایدار باشد. چه بخواهیم و چه نخواهیم آینده همراه با تغییر است و تغییر هم ماهیتی مختل کننده دارد.
چیزی که بیش از تغییر از آن نفرت دارم، شکست می باشد. شکست زمانی اتفاق میفتد که شما از مدیریت امور ناتوان بوده و تغییرات صورت گرفته شرایط کنونی را با اختلال مواجه ساخته است.
در طول زندگی خود شرکت های بسیاری را دیده ام که به واسطه این اختلال به ورطه نابوده کشیده شده اند. اما نکته خنده دار این است که آن ها می توانستند این اختلال را رهبری و مدیریت کنند. این واقعیت که دیگر شرکت ها آن ها را زیر پا گذاشتند به این دلیل بوده است که آن ها هدایت امور را انتخاب نکردند. آن ها انتخاب کردند که هدایت کارها را نادیده بگیرند و یا از آن بترسند. و رهبری همراه با ترس جزو بدترین استراتژی ها می باشد. سه کسب و کاری که در زیر معرفی می گردند نمونه هایی از کارهایی هستند که نباید صورت گیرند.
Sears
Sears زمانی بزرگترین خرده فروش امریکایی بود. آن ها به عنوان یک شرکت که سفارشات کاتالوگ ها را از طریق پست الکترونیکی دریافت می کرد، کار خود را آغاز کردند و از خدمات پستی برای تحویل کارهای خود به افراد گوناگون در مقاصد مختلف استفاده می کردند. این شرکت برتری خود نسبت به رقبایش را تا دهه ها حفظ کرده بود. در واقع Sears همان Amazon بود که سال ها قبل از آن کار خود را شروع کرده بود.
در آن زمان Sears شرکت بزرگ 800 پوندی بود که خرده فروشی های کوچکتر را در اختیار می گرفت. متاسفانه Sears در فروشگاه های حقیقی خود بسیار تثبیت شده بود و زمانیکه در سال 1991 شبکه جهانی وب معرفی گردید، آینده نگری لازم برای هدایت شرکت و انجام تغییرات لازم وجود نداشت.
در واقع، نقطه مقابل آنچه انتظار می رفت اتفاق افتاد. واکنش این شرکت این بود که دو سال بعد در سال 1993 مجبور به تعطیل نمودن فروشگاه های خود شد. Amazon.com سال بعد در سال 1994 راه اندازی شد.
Kodak
یکی از دوستانم که سال ها پیش از شرکت Kodak بازنشسته شد برایم تعریف می کرد که به عقیده اش شرکت های بسیار معدودی اشتباه شرکت Kodak مبنی بر نادیده گرفتن بازار دوربین دیجیتال را مرتکب شدند. این نکته به ویژه زمانی اهمیت می یابد که بدانیم Kodak دوربین دیجیتال را در سال 1973 اختراع نموده و در سال 1978 آن را به ثبت رساند.
چرا شرکتی که دوربین دیجیتال را اختراع نموده است نتوانسته است از این فرصت عالی استفاده کند؟ پاسخ این سوال کاملا آشکار است. مدیران شرکت نمی خواستند که در کسب وکار پردازش فیلم که برایشان بسیار سودآور بود اختلالی ایجاد گردد، و این باور را نداشتند که مردم علاقمند به تماشای عکس های خود بر روی کامپیوتر شوند. تصوری که کاملا اشتباه بود.
Blockbuster
زمانیکه بادهای ناشی از تغییرات بر صنعت ویدئو وزیدن گرفت، Blockbuster قوی تر از آن به نظر می رسید که با این بادها بلرزد. اما همه چیز شروع به تغییر کرد.
در سال 2000 شرکت Netflix درخواست خرید Blockbuster به قیمت 50 میلیون دلار را داد. اما این شرکت چندین بار تقاضای آن ها را رد نمود.
Jim Keyes مدیر عامل Blockbuster در سال 2008 بیان کرد که نه Redbox و نه Netflix حتی قادر به رقابت در سطح پایین با ما هم نیستند. در آن زمان Blockbuster موفقیت مدل جدید Netflix را مشاهده می کرد و تلاش زیادی برای کپی کردن این مدل داشت. اما دیگر خیلی دیر شده بود.
امروز Blockbuster ورشکست شده است و Netflix بیش از 100 میلیارد دلار ارزش دارد.
تغییراتی که در جهان اتفاق میفتد همواره اختلالاتی در کسب و کارها ایجاد می کند. امروز بیش از هر زمانی، نیاز به انتخاب تغییر پیش از مجبور شدن به تغییر وجود دارد. زمانی که کسب وکاری مجبور به تغییر شود، احتمالا کار از کار گذشته است.
جامعه شناسان به این حالت با عنوان مدل آستانه رفتار جمعی یاد می کنند. خود من ده ها سال آن را مدل تشخیص مفهوم می نامیدم. زمانیکه جوان تر بودم، مردم فکر نمی کردند که نیاز به پاسخ دادن به ماشین ها داشته باشند، تا زمانیکه عده قابل قبولی از مردم به این نتیجه رسیدند، و این عقیده در همه جا مورد پذیرش واقع شد و توسط عموم مردم به کار گرفته شد. نمونه دیگر این است که بعدها مردم این نیاز را نمی دیدند، و نه به ماشین های فکس ارزشی می دادند. تا زمانیکه عده قابل قبولی از مردم به این نتیجه رسیدند و سپس تمام افراد از آن استفاده کردند.
در دهه 1990 افراد زیادی را می دیدم که هیچ علاقه ای به استفاده از پست الکترونیکی نداشتند. اکنون تعداد افرادی که از ایمیل استفاده نمی کنند به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد.
قبل از اینکه مردم رویکرد جدیدی را اتخاذ کنند، افرادی فرایند یا ابزار جدید را می پذیرند. سپس باقی افراد که از خود مقاومت نشان می دادند به این گروه می پیوندند و در این صورت است که تغییر اتفاق می افتد.
در جهان در حال تغییر امروز، ما یا باید وضعیت موجود را مدیریت کنیم که نهایتا منجر به شکست می شود و یا اختلال به وجود آمده را هدایت کنیم که احتمالا منجر به احیای مجدد کسب و کارمان و خود صنعت در حالت کلی خواهد شد. بنابراین شما باید تصمیم بگیرید: قبول کنید که کسب وکارتان دچار اختلال شود و یا خودتان ایجاد کننده این اختلال باشید. من ترجیح می دهم که خود این اختلال باشم.
ممکن است از این مطالب خوشتان بیاید